The Manuscript of Survival, 15 January 2013
مقاله بقا - بخش ۲۵۳ ، ۲۶ دی ماه ۱۳۹۱
روزها شروع به طولانی شدن در بخشی از جهان شما کرده اند ، و امسال ، چنین بنظر می آید که نور درخشنده تر از معمول خواهد بود. نه تنها نوری که از خارج می تابد ، بلکه همچنین نوری که از درون خود شما می درخشد. شما آنرا در درون خود حس خواهید کرد ، ولی مهمتر از همه ، خواهید توانست آنرا در وجود دیگران هم تشخیص دهید. و بدین ترتیب ، بتدریج خواهید دانست که از این پس ، شما همگی در حکم واحد و یگانه هستید. بعبارتی دیگر ، احساس جدایی شروع به محو شدن خواهد کرد. بدون تردید ، شما گروه مردمی رو به گسترش هستید که شروع به در اختیار گرفتن مغز خود خواهید کرد. همانگونه که همه شما بخوبی می دانید ، مغز شما لجوجترین عضو خودکامه در همه وجود شما بود ، چرا که مغز شما بخشی از شماست که ناامیدانه تلاش کرده به روند کهنه چسبیده و از پذیرش دوران نو سرباز زند.
ولی حالا ، مغزهای شما هم مجبور به پذیرش این واقعیت است که هم اکنون ، شما همگی در جهانی بسیار متفاوت با آنچه که چند هفته پیش در آن ساکن بودید ، زندگی می کنید. این امر چندان ساده ای در همه اوقات نخواهد بود ، چون مغز اگر سرسختی نکند کاره ای محسوب نمی شود ، بنابراین حیرت نکنید اگر هر از گاه تلاش کند با چند ترفند ، خود را با روندی که مدت درازی معمولی خوانده می شد تنظیم کند. ولی این نبردی شکست خورده است ، و مغز هم این را می داند ، ولی هنوز ممکن است چند ترفند در آستین داشته باشد. بالاخره ، او کار خود را انجام نداده بود اگر تلاشی هرچند ظاهری برای ادامه کاری که برای مدتهای دراز انجام می داد ، نمی کرد. در نهایت او محافظ وضعیت موجود بود ، و برین ترتیب شما باید ارزش و اعتبار بایسته ای برای کاری که بخوبی انجام داده ، قایل شوید.
چون او تمامی تلاش خود را برای ماندن در روند کهنه کرده ، چه این از اهمیت ویژه ای برای او برخوردار بود. ولی درست بسان روح شما ، مغز نیز بالهای خود را گسترده و مزه رهایی از زیر یوغهای کهنه را در خواهد چشید ، همچون خود شما که آنرا احساس کرده اید با تنفس هوای آزاد نو. در واقع شما بشکل قابل توجهی متحد خواهید شد ، چه اینک ، اولویتهای مغز شما شروع به تغییرات ژرف خواهد کرد. بیش از این ، مغز همه توانمندیهای خود را متمرکز بر به تاخیر انداختن شما از فرو بردن خود به طیف عظیمی از تجربیات گوناگون نخواهد کرد ، بلکه او ابزاری خواهد شد برای کمک به شما در دسترسی به آنها. بعبارتی دیگر ، آنچه که روزی موجب آهستگی و تاخیر شما می شد مبدل به بزرگترین دارایی شما خواهد شد. چه مغز شما در واقع بخشی از سیستم حیاتی شماست ، و بمجرد اینکه شروع به کار بر مبنای روند نو کند یا بهتر بگوییم کدهای رفتاری خود را بهبود بخشد ، کمک شایانی برای کسب دانسته های نو خواهد بود. چون او شروع به کار توقف ناپذیری از طرف شما و بعنوان شهروند نور خواهد کرد ، و هر آنچه که در توان دارد برای پیشرفت شما بکار خواهد گرفت.
پس دیگر بار ، بخود ببالید بواسطه آنچه که تا کنون انجام داده اید ، و از مغز خود نیز سپاسگزار باشید که لیاقت آنرا دارد. چرا که او دشمن نیرومندی بود ، ولی نه به شیوه ای که به شما آسیبی رساند. او کار خود را براستی بگونه ای که باید انجام داده ، بدین معنی که به شما فشار آورده که درباره خود بیاندیشید ، و هیچ چیزی را بیش از این بواسطه شکل ظاهری آن نپذیرید ، و در واقع بخوبی هم موفق بوده. در نهایت ، بدون سرخودگیهای ناشی از فشار و آزارهای مداوم از طرف مغز شما ، شرایط خود را تغییر دادید بگونه ای که احتمالا" با استحکامی که امروز است نبود. بار دیگر ، شما چیزها را به شیوه ای که هرگز چنین بنظر نمی آمدند ، می بینید. بهمین ترتیب است مغز شما ، ما شما را اینجا ترک گفته و زمانی برای هضم گفتار امروز خود بشما می دهیم ، شاید که به مغز خود با دیدی نو بنگرید.
روزها شروع به طولانی شدن در بخشی از جهان شما کرده اند ، و امسال ، چنین بنظر می آید که نور درخشنده تر از معمول خواهد بود. نه تنها نوری که از خارج می تابد ، بلکه همچنین نوری که از درون خود شما می درخشد. شما آنرا در درون خود حس خواهید کرد ، ولی مهمتر از همه ، خواهید توانست آنرا در وجود دیگران هم تشخیص دهید. و بدین ترتیب ، بتدریج خواهید دانست که از این پس ، شما همگی در حکم واحد و یگانه هستید. بعبارتی دیگر ، احساس جدایی شروع به محو شدن خواهد کرد. بدون تردید ، شما گروه مردمی رو به گسترش هستید که شروع به در اختیار گرفتن مغز خود خواهید کرد. همانگونه که همه شما بخوبی می دانید ، مغز شما لجوجترین عضو خودکامه در همه وجود شما بود ، چرا که مغز شما بخشی از شماست که ناامیدانه تلاش کرده به روند کهنه چسبیده و از پذیرش دوران نو سرباز زند.
ولی حالا ، مغزهای شما هم مجبور به پذیرش این واقعیت است که هم اکنون ، شما همگی در جهانی بسیار متفاوت با آنچه که چند هفته پیش در آن ساکن بودید ، زندگی می کنید. این امر چندان ساده ای در همه اوقات نخواهد بود ، چون مغز اگر سرسختی نکند کاره ای محسوب نمی شود ، بنابراین حیرت نکنید اگر هر از گاه تلاش کند با چند ترفند ، خود را با روندی که مدت درازی معمولی خوانده می شد تنظیم کند. ولی این نبردی شکست خورده است ، و مغز هم این را می داند ، ولی هنوز ممکن است چند ترفند در آستین داشته باشد. بالاخره ، او کار خود را انجام نداده بود اگر تلاشی هرچند ظاهری برای ادامه کاری که برای مدتهای دراز انجام می داد ، نمی کرد. در نهایت او محافظ وضعیت موجود بود ، و برین ترتیب شما باید ارزش و اعتبار بایسته ای برای کاری که بخوبی انجام داده ، قایل شوید.
چون او تمامی تلاش خود را برای ماندن در روند کهنه کرده ، چه این از اهمیت ویژه ای برای او برخوردار بود. ولی درست بسان روح شما ، مغز نیز بالهای خود را گسترده و مزه رهایی از زیر یوغهای کهنه را در خواهد چشید ، همچون خود شما که آنرا احساس کرده اید با تنفس هوای آزاد نو. در واقع شما بشکل قابل توجهی متحد خواهید شد ، چه اینک ، اولویتهای مغز شما شروع به تغییرات ژرف خواهد کرد. بیش از این ، مغز همه توانمندیهای خود را متمرکز بر به تاخیر انداختن شما از فرو بردن خود به طیف عظیمی از تجربیات گوناگون نخواهد کرد ، بلکه او ابزاری خواهد شد برای کمک به شما در دسترسی به آنها. بعبارتی دیگر ، آنچه که روزی موجب آهستگی و تاخیر شما می شد مبدل به بزرگترین دارایی شما خواهد شد. چه مغز شما در واقع بخشی از سیستم حیاتی شماست ، و بمجرد اینکه شروع به کار بر مبنای روند نو کند یا بهتر بگوییم کدهای رفتاری خود را بهبود بخشد ، کمک شایانی برای کسب دانسته های نو خواهد بود. چون او شروع به کار توقف ناپذیری از طرف شما و بعنوان شهروند نور خواهد کرد ، و هر آنچه که در توان دارد برای پیشرفت شما بکار خواهد گرفت.
پس دیگر بار ، بخود ببالید بواسطه آنچه که تا کنون انجام داده اید ، و از مغز خود نیز سپاسگزار باشید که لیاقت آنرا دارد. چرا که او دشمن نیرومندی بود ، ولی نه به شیوه ای که به شما آسیبی رساند. او کار خود را براستی بگونه ای که باید انجام داده ، بدین معنی که به شما فشار آورده که درباره خود بیاندیشید ، و هیچ چیزی را بیش از این بواسطه شکل ظاهری آن نپذیرید ، و در واقع بخوبی هم موفق بوده. در نهایت ، بدون سرخودگیهای ناشی از فشار و آزارهای مداوم از طرف مغز شما ، شرایط خود را تغییر دادید بگونه ای که احتمالا" با استحکامی که امروز است نبود. بار دیگر ، شما چیزها را به شیوه ای که هرگز چنین بنظر نمی آمدند ، می بینید. بهمین ترتیب است مغز شما ، ما شما را اینجا ترک گفته و زمانی برای هضم گفتار امروز خود بشما می دهیم ، شاید که به مغز خود با دیدی نو بنگرید.
Website: The Montague Keen Foundation
Translator: Behi
Email address: arcturian.nation@gmail.com
No comments:
Post a Comment